چرا حرف منو باور نمیکنی

پارت ³⁰

ات : باشه من میرم اتاق وقتی پدر امد بهم بگین باشه

برادرهات چیزی نگفتن و سر توی تلویزیون بودن و شبکه بالا و پایین میکردن

ات از پله ها بالا رفت و در کبوند و روی تخت نشست

توی ذهنش:
<چرا برادر هام اینجوری میکردن چه اتفاقی میخواد بیوفته چرا گفتن باید منتظر بابام باشم اووووففف چرا وقتی گفتم چی همه ترسیدن اااااا خسته شودم >

ات توی تخت دراز کشید و توی گوشی ور میرفت


.
.
.
از گوشی خسته شودم رفتم سر کتاب ها مورد علاقم که صدای پدرم امد


از اتاق امدم بیرون و از پله ها امدم پایین و با بابام رو به روم شودم

ات: سلام بابا

پ.ت : سلام دخترم این چه لباس های پوشیدی
دیدگاه ها (۰)

چرا حرف منو باور نمیکنی

میگم بچه ها من فردا هنر دارم خوب و باید نقاشی بوم باشه ولی ن...

چرا حرف منو باور نمیکنی

فردا قول میدم میزارم خوب قول قول نمیزنم زیرش زن جیمین منم گف...

سلام من ات هستم ۲۰ سالمه و دانشجوی هنرم امروز اینه همیشه اما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط